آنها با کلیک بر روی پست اسلات در درب اتوماتیک می شنوند.
"عمو ورنون" از پشت نوشته خود گفت: "پست الکترونیکی را دریافت کنید، دادللی."
"هری را بکش".
"هری، پست الکترونیکی را دریافت کنید."
"داودلی را بگیر".
"او را با قلع ذوب خود، ددلی را بچرخانید."
هری چوب چوب را از بین برد و رفت و ایمیل دریافت کرد. سه چیز غیر در حصیر یا فرش جلو: یک کارت پستال از خواهر عمو ورنون را حاشیه، که چه تعطیلات در جزیره موجود زنده، یک پاکت قهوه ای مانند یک لایحه نگاه بود، و - نامه ای برای هری.
هری آن را برداشت و به آن نگاه کرد، قلبش مثل یک گروه الاستیک قوی بود. هیچ کس، در تمام عمر خود، به او نگفته بود. چه کسی؟ او دوست ندارد، هیچ روابط دیگر - او متعلق به کتابخانه نیست، بنابراین او هرگز حتی یادداشت های بی ادب بود. با این حال، در اینجا، یک نامه بود، بنابراین به سادگی نمی توان اشتباه کرد:
آقای هات پاتر
کابینت زیر پله ها
4 Privet Drive
وحشی کوچولو
ساری
درباره این سایت