عمو ونون، که بسیار پهن شده بود، چیزی را شنیده بود که مانند "Mimblewimble" شنیده بود. هیگرید در هری به شدت خندید.

او گفت: "اما یحی باید مادر و پدرت را بداند." "منظورم این است که آنها معروف هستند تو مشهور هستی

"چی؟ من - مادرم و پدرم مشهور نبودند، آیا آنها بودند؟ "

"یوه دان" می دانید . یوه نمی داند . "هقرید انگشتانش را از طریق موهایش پرت کرد، هری را با نگاه خیره ای خیره کرد.

"یوه دان" می دانند چه چیزی هستند؟ "او در نهایت گفت.

عمو ونون ناگهان صدایش را یافت.

"متوقف!" او فرمان داد. "راستشو ببینی، آقا! من شما را ممنوع می کنم تا هرکسی را به پسر بگویم! "

مردی شجاع تر از ونون دوسلی، تحت نظارت خجالت آورده، اکنون به او داده است؛ زمانی که هگریید صحبت کرد، هر هجاییش خشمگین شد.

"شما هرگز به او نگفتید؟ هرگز به او نگفت که آنچه در نامه ای بود، دامبلدور او را ترک کرد؟ من آنجا بودم! من دیملدور را دیدم آن را ترک کرد، دورسل! شما این همه سال را از او نگه دارید؟

هری با مشتاق گفت: "چه چیزی از من محافظت شد؟"

"متوقف کردن! من تو را فراموش کرده ام! »عمو ونون را به وحشت افتاد.

عمه پتونیا فریاد کشید.

هقرید گفت: "آه، سر جوشان، هر دو از یاه". "هری - یک جادوگر است."

سکوت در داخل کلبه وجود داشت. فقط دریا و باد می تواند شنیده شود.

"هری" گاز گرفت.

"هیج جوراب، البته،" گفت: "هیگرید، نشستن پایین روی مبل، که سوسو زد و حتی پایین تر غرق،" یک "خوب"، من می گویند، هنگامی که یاه آموزش کمی . با یک مادر مثل پدر شما چه چیز دیگری می تواند باشد؟ "من فکر می کنم آن زمان است که شما نامه ای را خوانده اید."

هری دست آخر را دراز کرد تا پاکت زرد رنگ را به دست بگیرد، در معرض سبز به آقای هات پاتر، The Floor، Hut-on-the-Rock، The Sea اشاره کرد. او این نامه را بیرون کشید و خواند:



مدرسه HOGWARTS

از WITCHCRAFT و WIZARDRY



مدیر: ALBUS DUMBLEDORE

(سفارش مریلین، کلاس اول، گراند سارک، Chf Warlock،

Supreme Mugwump، Confed بین المللی. از جادوگران)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خودم، یک وال- ایی Abio Properties لوله باز کنی app-land مجله جیرفت نیوز تایم دانلود مطالب اموزشی سایت فایل لایت کانون تبلیغات تمام سرویس ایران گستر Nicole فتوکپي